یکی ازدوستان به نام آقای صادق زاده چندروزقبل پیامکی بالهجه ی غلیظ مشهدی فرستادندمبنی براینکه:یره اووبلاگته به روزکن.ماهم ازهیبت لهجه ترسیدیم وگفتیم مناسب سلیقه ی جناب صادق زاده یه مطلب بزنیم.
بعضی ازلغات واصطلاحات مشهدی باترجمه ی روان فارسی:
شِرشِره : کاغذکشی/غُر، غُردَبه : یک چیزی که صدمه دیده و تو رفته
تارت و پارت : پخش و پلا/سوبالا، سوپایین (چراغ ماشین) : نوربالا، نورپایین
نوردِوون : نردبان/لاخ (مو) : تار /پاتروم : سرپیچ لامپ
سوسهلنگ : دمجنبانک/اندر (مادر اندر، برادر اندر، ... ) : مادر ناتنی، برادر ناتنی
لَخِه : کهنه پاره/موساکوتقی : قُمری
آقمیرزا: شوهرخواهر/زلفی ِ در: شببند ِ در
وَرچُپّـِه: برعکس/مکُش مرگِ ما: اعیانی، شیک
ناخنجـِلـِّه: مشگون/قوجمه: انگور دانه شده
پیشینگ: ریختن ناخواسته مایعات روی لباس
حولی: حیاط/ز ِنج : چسبناک
لُکِّه : چیز جمع و جور و مچاله شده، همچنین حالتِ شخصی که چمباتمه زده ( مثلا از سرما)
لتِّه :تکه پارچه،کهنه پارچه/لوخ: حصیر آفتابگیر پشت پنجره
خُردو : کوچک/ناخنجـِلـِّه: مشگون
پیشینگ: ریختن ناخواسته مایعات روی لباس
قِلِه، قِلِهگی: روستا، روستایی ( عامیانهیِ قلعه)
چـِغـَل: زبر، ضخیم/کـَغ: کال، نرسیده
ز ِنج : چسبناک/نارنجک : نان خامهای(فوق العاده پرکاربرد)
اِشکاف : کمد/کُخ : سوسک، حشرهی نسبتا بزرگ، کِرم (مثال : کُخ نریز : کِرم نریز، اذیت نکن)
یاد داشتن : بلد بودن/سَرکُن : مدادتراش
میلان : کوچه(بسیار پرکاربرد)/مغز ِ مدادفشاری : نوکِ مدادفشاری
سیخ ِ ماهی : تیغ ِ ماهی/پَلَخمون : یک وسیلهی Y شکل از چوب که یک کِش یا لاستیک به انتهایش وصل است و با آن میتوان سنگ پرتاب کرد. ( برای زدنِ گنجشک!)
چُمبه : اصطلاح کوچه بازاری برای فرد چاق
چُغُک : گنجشک ( البته این کلمه دیگر چندان بهکار نمیرود)
چلغوز : یک نوع آجیل شبیهِ بادام /کمزور یا پرزور کردنِ گاز : کم و زیاد کردن شعلهی گاز
و ِی کردن (برنج) : درشت شدن بعد از پختن (برنج)
کلپاسه : مارمولک/دِلَنگون : آویزان
جیر دادن : جِر زدن/پاچال : جایی که مغازهدار پشت آن با مشتری سروکار دارد، دخل از شهرهای دیگر هم استفاده میشود)
توشله : تیله/اَلِفش : نوچ/شمال : باد ( قدیمی )/چُخت : سقف ( خیلی قدیمی )
کاغذباد : بادبادک، کایت/سرپایی : دمپایی/سر ِ نوشابه : در ِ نوشابه
یَره، یرهگِه : یارو، (بسیار پرکاربرد بین عوام)/ناسوس : تلمبهیِ دوچرخه
کُلاج : کسی که چشمش چپ است/موساکوتقی : قُمری/هم زلف:باجناق/جاری:مادرشوهر خفتی: گردنبند/فنت: واشر پلاستیکی مورد استفاده در چرخ دوچرخه/فکله:میدان(بسیارپرکاربرد) غطه:اب تنی/توخ توخ:ریز ریز/توله دادن:هل دادن/قِلِفت = قابلمه
قِلِفتی:کامل/قِلِفتی پوست کندن: پوست را یک تکه کندن/تسمه:کمربند شلوار مردان واز رفتن:باز شدن/خسر:پدرزن/کله ونگ:مشغول/کله کردن:به سوی جایی رفتن